شعر در مورد
آنلاین بودن ,شعر درباره آنلاین بودن,شعر برای آنلاین بودن,شعر در باره
آنلاین بودن,شعر با آنلاین بودن,شعر درمورد آنلاین بودن,شعر با کلمه آنلاین
بودن,شعر با کلمه ی آنلاین بودن,شعری در مورد آنلاین بودن,شعری درباره
آنلاین بودن,شعر درباره ی آنلاین بودن,شعر کودکانه در مورد آنلاین بودن,شعر
مفهومی در مورد آنلاین بودن,شعرهای کودکانه در مورد آنلاین بودن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آنلاین بودن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دوباره شب شد و من بیقرارم
کانِکْتْ کن زود بیا در انتظارم
بیا من آمدم پای مُسِنْجِر
شدم مسحورآوای مُسِنْجِر
بیا هاردِ دلت را ما ببینیم
گلی از کنجِ هْم پِیجت بچینیم
بیا آیکون نمایِ بی نشانم
که من جز آدرسِ مِیل ات ندارم
شعر در مورد آنلاین بودن
بیا امشب کمی آن لاین باشیم
ویا تا صبح .تا ساین شاین باشیم
بیا ای عشقِ دات کامِ عزیزم
به پای تو دبلیو ها بریزم
بیا ای حاصلِ سِرچِ نهایی
بیا اجرا کن آن فایلِ نهایی
بیا در دل تو را کم دارم امشب
حدوداَ صد مگی غم دارم امشب
شعر درباره آنلاین بودن
اگر آیی دعایت می نمایم
دعا تا بی نهایت می نمایم
اگر آیی دعای من همین است:
مبادا لحظه ای دی سی شوی
یار جدا از پایِ آن پی سی شوی
یار مبادا نامِ ما را پاک سازی
و کاخِ آرزو را خاک سازی
شعر برای آنلاین بودن
شدم با چت اسیر و مبتلایش
شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم
تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد
ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش
کمان ِابروان ، قد بلندش
شعر در باره آنلاین بودن
بگفت چشمان من خیلی فریباست
ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من
اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هر شب به او چت می نمودم
به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام
که باشد همسر و امید فردام
شعر با آنلاین بودن
برای دیدنش بی تاب بودم
ز فکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده
که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست
زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت
هراسان بود او از دیدنم سخت
شعر درمورد آنلاین بودن
خلاصه راضی اش کردم به اجبار
گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود
زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت
تو گویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا
بدیدم زشت رویی بود آنجا
شعر با کلمه آنلاین بودن
بی تو آنلاین شبی باز از آن چت روم گذشتم
همه تن چشم شدم دنبال آیدی تو گشتم
شوغ دیدار تو لبریز شد ادمین وجودم
شدم آن یوزر دیوانه که بودم
وسط صفحه ی چت روم یاد تو درخشید
دینگ صد پنجره پیچید
شکلکی زرد بخندید
یادم آمد که شبی با هم از روم گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت پی وی نشستیم
شعر با کلمه ی آنلاین بودن
تاک صاف و روم آرام
بخت خندان و زمان رام
یادم آید که تو گفتی از این لاو حذر کن
لحظه ای چند بر این روم نظر کن
چت آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به ایمیلی نگران است
باش فردا که دلت با آیدی دگران است
تا فراموش کنی چندی از این روم سفر کن
شعری در مورد آنلاین بودن
با تو گفتم حذر از روم ندانم
ترک چت هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که ایمیلم به تمنای تو پر زد
مثل اسپم توی اینباکس تو نشستم
تو دیلت کردی ولی من نرمیدم نگسستم
باز گفتم که تو یک هکر و من یوزر مستم
تا به دام در افتم همه روم ها می گشتم
تو مرا هک بنمودی نرمیدم نگسستم
شعری درباره آنلاین بودن
رومی از پایه فرو ریخت
هکری ایگنور تلخی زد و بگریخت
هارد بر مهر تو خندید
سی پی یو از عشق تو هنگید
رفت در ظلمت شب
آن شب و شب های دگر
نگرفتی دگر از ان یوزر آزرده خبر هم
نکنی دیگر از ان روم گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از ان روم گذشتم
شعر درباره ی آنلاین بودن
ندیدم من اثر از قد رعنا
کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من
بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم
از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست
دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
شعر کودکانه در مورد آنلاین بودن
به خود لعنت فرستادم که دیگر
نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به “جاوید”
به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرید از آن درسی به عبرت
سرانجامی نـدارد قصه ی چت….
شعر مفهومی در مورد آنلاین بودن
اینایی که میبینن آنلاینی و پیام میدن “هستی؟”
تکامل یافتهی همونایی هستن
که زنگ میزدن خونه و میپرسیدن “کجایی؟”
شعرهای کودکانه در مورد آنلاین بودن
اینایی ک الان آنلاین نیستن . . . . . . . .
تو راهه دهاتشونن نت ندارن 😐
حالا برگردن میگن آنتالیا بودیم والااا :/
شعر در مورد آنلاین بودن
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد پشیمانی
شعر در مورد پهلوان
شعر در مورد قناعت
شعر در مورد حاجی
شعر در مورد ایثار